معنی (.n): خط، سطر، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده ترازکردن، استر کردن، پوشاندن خط دار کردن، (نظ.) بخط کردن (با pu)، اراستن دهنه، لجام، (.iv&.tv): خط کشیدن، خط انداختن در, معنی (پئ): خط، سطر، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده ترازکردن، استر کردن، پوشاندن خط دار کردن، (نظپ) بخط کردن (با حع)، اراستن دهنه، لجام، (پهذ&پفذ): خط کشیدن، خط انداختن در, معنی (,n): oz، szc، fjb، cdskاj، csj، zjاf، sdk، [اbi تcاxlcbj، اsتc lcbj، /maاjbj oz bاc lcbj، (j',) foz lcbj (fا pu)، اcاsتj biji، g[اk، (,iv&,tv): oz ladbj، oz اjbاoتj bc, معنی اصطلاح (.n): خط، سطر، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده ترازکردن، استر کردن، پوشاندن خط دار کردن، (نظ.) بخط کردن (با pu)، اراستن دهنه، لجام، (.iv&.tv): خط کشیدن، خط انداختن در, معادل (.n): خط، سطر، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده ترازکردن، استر کردن، پوشاندن خط دار کردن، (نظ.) بخط کردن (با pu)، اراستن دهنه، لجام، (.iv&.tv): خط کشیدن، خط انداختن در, (.n): خط، سطر، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده ترازکردن، استر کردن، پوشاندن خط دار کردن، (نظ.) بخط کردن (با pu)، اراستن دهنه، لجام، (.iv&.tv): خط کشیدن، خط انداختن در چی میشه؟, (.n): خط، سطر، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده ترازکردن، استر کردن، پوشاندن خط دار کردن، (نظ.) بخط کردن (با pu)، اراستن دهنه، لجام، (.iv&.tv): خط کشیدن، خط انداختن در یعنی چی؟, (.n): خط، سطر، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده ترازکردن، استر کردن، پوشاندن خط دار کردن، (نظ.) بخط کردن (با pu)، اراستن دهنه، لجام، (.iv&.tv): خط کشیدن، خط انداختن در synonym, (.n): خط، سطر، بند، ریسمان، رسن، طناب، سیم، جاده ترازکردن، استر کردن، پوشاندن خط دار کردن، (نظ.) بخط کردن (با pu)، اراستن دهنه، لجام، (.iv&.tv): خط کشیدن، خط انداختن در definition,